سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نازمن خداست

?? آذر ... بازهم یک سال دیگه به روزهای همه سیاه عمرم افزوده شد نمیدونم چند سالمه از ?? تا الان که ?? هستش میشه فکر کنم ?? و من الان گام های نحسم رو گذاشتم به ?? سالگیم ... توی این ?? سالی که زندگی کردم و به قول این نویسنده های در پیت توی این ?? بهار که از عمرم گذشته و خزان شده و به ?? مین بهار عمرم قدم گراشتم جز درد و حسرت چیزی نبوده که به اون دل خوش کنم و از این عمر رفته غره باشم یه جورائی خوب تقدیر من هم این بود که بیام و درد بکشم حالا که دارم از عمرم شکایت می کنم می بینم که یه جورائی این درد هم باحاله و آدم رو تک تک لحظات حالا با قهر هم شده به یاد خدا میندازه و عمری که با یاد خدا سپری بشه ارزش اینو داره که آدم قدرش رو بدونه وبهش افتخار کنه چون تک تک لحظات عمرش همه به یاد خدا سپری شده و بوی خدا رو داره حالا به هر عنوانی که هست عشق یا نفرت و با هر نقش که داره معبود یا منفور ... .

?? آذر امسال هم تموم میشه و باز من میمونم و یه دنیا فکر و خیال تا اون روز که خدا بخواد ولی مهم اینه که همیشه به یاد خدا باشم و بی ریا بندگیش رو بکنم ... .

از خدا میخوام که بودن با عزت و آبرو بهم بده و اگه غیر اینه نفسم رو بالا نیاره ... .

از خدا میخوام به عنوان هدیه ی روز تولدم اون کسی رو که الان اونو از ته دل و عاشقونه دوستش دارم رو بهم بده چون یه جورائی دلم میخواد نفس من به نفسش بخوره و ایمانم به خدا با حضورش پر رنگ بشه ... و میدونم که خدام چشم انتظارم نمی زاره ... .

خدایا راضیم به رضات و شکرت به خاطر هرچه دادی میدی و خواهی داد ... .


نوشته شده در سه شنبه 86/10/4ساعت 11:1 صبح توسط ساجد بهشتی نظرات ( ) |


Design By : Pichak